شعر ولادت حضرت زينب (س)
فخر جهان
می توان پا بر سر افلاک زد
آسمان را با قلم بر خاک زد
می توان با خامه هر جا پا زدن
با قلم آتش به دریاها زدن
می توان از باده و میخانه گفت
می توان از ساغر و پیمانه گفت
می توان از مِی سخنها ساز کرد
می توان پر بسته هم پرواز کرد
می توان هر واژه را تسخیر کرد
عشق را با جمله ای تفسیر کرد
می توان با شعر در امواج رفت
نی غلط گفتم که تا معراج رفت
لیک در مدح تو ای فخر جهان
میشود هر پُر توانی ناتوان
دل تو را با عشق انشا میکند
در توان خویش معنا میکند
زینب ای دخت علی و فاطمه
ای به اسرار خدایی عالمه
عشق حیران از محبتهای تو
مات ایثار و کرامتهای تو
داده ای بر شمع درس سوختن
لاله را آموختی افروختن
رشته ای از چادرت رکن عفاف
گِرد نامت آفرینش در طواف
خاک راهت قبله ی اهل نیاز
سجده بر سجاده ات آرد نماز
کس ندیده ، ای شرف در بند تو
جز حسین بن علی لبخند تو
حیدر توکلی