ای که سر از فضل و کرَم بی انتهایی
دارالامان و کعبه ی اهلِ ولایی
ایران گلستان گشته از یمنِ حضورت
از لطف و احسانِ تو و از فیضِ نورت
شد بارگاهِ تو زیارتگاهِ عالم
گردیده سقاخانه ات هم دوشِ زمزم
پایِ ضریحت سجده گاهِ جبرئیل است
مدح و ثناگویت خداوندِ جلیل است
قبرت مطافِ انبیای ما سلَف شد
بیتُ االشٌرف را تهنیت گویش نجف شد
صحن و سرایت شد پناهِ اهلِ ایمان
با مقدمِ پاکِ تو شد ایران گلستان
آن پنجره فولادِ تو دارالشفا است
هم کعبه و هم زمزم و سعی و صفا است
شد مرکزِ اجلالِ تو خاکِ خراسان
شد بارگاهت کعبه ی مقصودِ جانان!
هستی محرابی