شعر شهادت حضرت رقيه (س)

لهوف پرپر

به چشم خیس خودش خیره شد مقابل را

نزول آیه ی «یا ایّها المزمّل» را

 

فرا گرفت دو دریای سرخ از سر شوق

به وسعت گل رویش کران و ساحل را

 لهوف پرپر خود را ورق ورق می خواند

مرور کرد به همراه او مقاتل را

 

برای اینکه ببوسد تمام هستی خویش

زدود از آینه ی دل غبار حائل را

 

فقط به پهلو و پایش اشاره کرد و نکرد

حدیث نخوت شلّاق را سلاسل را

 

هر آنچه را که شنیدند پیش رویش دید

جراحت لب و دندان و زخم قاتل را

 

چه گیسوان سپید و چه گونه های کبود!

کسی به طفل ندید اینچنین شمایل را

 

نگاه جاری بابا به حرف آمد و گفت:

سه ساله با چه توان طی کند فواصل را؟

مجید لشکری

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫۲ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا