شعر شهادت حضرت عباس (ع)

پشت و پناهم

کارِ ما شد از جفایِ خارها پیچیده تر
در دلم شد حسرتِ دیدارها پیچیده تر

بعدِ تو طوفان به سمتِ خیمه ها خواهد رسید
می شود حالِ همه گلزارها پیچیده تر

کوچکت کردند با شمشیر و تیغ و نیزه ها
پس گره خورده به کلِّ کارها پیچیده تر

رفتی و اصلأ نگفتی باخودت..وضعِ حسین
می شود بی یار وبی سردارها پیچیده تر

نوکری کردی..نصیبت شد برادر گفتنم
مادرم آمد..شد این اسرارها پیچیده تر

بعدِ از این سبِّ علی و فاطمه خواهند کرد
بعد از این قطعاً شود انکارها پیچیده تر

می کند با دستِ خود رَختِ اسارت را به تن
سهمِ خواهر می شود آزارها پیچیده تر

بر سرِ نیزه من وتو شاهدِ غم می شویم
کارِ زینب بر سرِ بازارها پیچیده تر

الامان از چشمِ نامحرم..امان از بیکسی
دردِ ناموس ست در انظارها پیچیده تر

ای علمدارِ رشیدم باز یک قولی بده
تا شوی بر نی چنان قهّارها پیچیده تر

چشمِ خود را لحظه ای هم بر رخِ زینب نبود
باز هم اعجاز کن چون یارها پیچیده تر

رویِ نی یا که سلامت،حفظِ زینب با شماست
هست کار ِ حیدرِ کرّار ها پیچیده تر

  محسن راحت حق

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا