گل یاس
گل یاسی که بر خاشاک هم جود و تفضل داشت
به دامانش گل نرگس، گل مریم، توسل داشت
همان که سوره ی کوثر به شان او شده نازل
که هنگام نزولش عرش هم حال تغزل داشت
دخیل ریشه های چادرش شد پرده ی کعبه
حجر بر استلام سنگ دستاسش تمایل داشت
کسی که حوریه از خاک پایش سرمه بردارد
به خشت خانه ی او آسمان حس تذلل داشت
همان بانو که از القاب او “ام ابیها” بود
نبوت در کنار نام او قطعا تکامل داشت
همان فانوس که آیات نور از او تلالو کرد
همان آیینه که نور علی در او تمثل داشت
هجوم آورد ابر تیره بر خورشید عالم تاب
میان کوچه ای که نور با ظلمت تقابل داشت
پر حوریه سهم شعله های سرخ آتش شد
بگو ای عرش که: زهرا در این عالم تنازل داشت
میان حادثه مادر زمین خورد و علی افتاد
میان شعله ها ای کاش قدری در تحمل داشت …
کسی جز فضه، ما بین در و دیوار محرم نیست
فقط فضه خبر از حال و روز غنچه گل داشت
محسن حنیفی