شعر شهادت امام صادق (ع)

آتش نمرود

میان آتش نمرود پیکرِ تو نسوخت
شبیه‌مادرمظلومه‌ات‌ پرِ تو نسوخت

اگرچه‌از سر دوشت‌کشیده‌شد؛امّا
هزار شُکر عبای مُطهّرِ تو نسوخت

تو با کهولت‌ سِن،پابرهنه،در دل شب
به‌حیرتم‌دلِ‌خصمِ‌ستمگر‌ِ‌‌‌ تو نسوخت؟

اگر‌چه‌ سوخت‌درِخانه‌ی‌تو در آتش
هزارشُکردرآن‌بین‌همسرِ تو نسوخت

پی‌طواف‌تو شعله به خانه وارد شد
شبیه‌کعبه‌ولی‌پای‌تا‌ سرِ تو نسوخت

اگرچه‌زهر‌ تورا آب کرد همچون شمع
در آفتاب ولی جسم لاغر تو نسوخت

سه‌بار تیغ به رویت کشید آن نامرد
ولی ز کُندی خنجر که حنجرِ تو نسوخت

نرفت راس شریف تو بر سرِ نیزه
ازاین‌طریق‌دلِ‌خون‌خواهرِ تو نسوخت

به‌ دست‌ دشمن‌تو بود بی‌گمان‌شَلّاق‌
ولی‌برابر تو‌ پُشتِ‌ دخترِ تو نسوخت

نریخت‌بعدِتوآتش‌کسی‌به فرق‌ سرش
دگرعمامه‌ی‌مُوسی‌بن‌جعفرِ تو نسوخت

هزار مرتبه باقی‌ست‌جای‌شُکرش‌ که
از اهل‌بیت‌تو یک‌تن‌ برابر‌ِ تو نسوخت

محمد قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا