شعر شهادت امام رضا (ع)
آقا چرا عبا به سرخود کشیده ای !؟
مانند مادرت شده ای, قد خمیده ای!
آقا چرا عبا به سرخود کشیده ای !؟
با درد کهنه ای به نظر راه می روی!؟
مانند مادرت چقدر راه می روی!
خونِ جگر به سینه به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی
داغ غریبی تو, نمک بر جگر زند
خواهر نداشتی که برایت به سر زند
اینجا مدینه نیست, چرا دلخوری شما !؟
در کوچه های طوس زمین می خوری چرا ؟
با«یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
مقداری از عبای شما پاره شد,ولی…
نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی
اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکر وخیال گندم ری را به سر نداشت
اینجاک سی به غارت انگشترت نرفت
چشمی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت
وحید قاسمی