شعر روضه امام رضا

کفتر جلد خراسانم

در آستانت از تو پنهان نیست حیرانم
مانند یک نوزاد پاکم زیر بارانم

پای مرا بشکن که پابند خودت باشم
دستم بدامانت ببین الوده دامانم

آقا صدایم کن

آقا صدایم کن که برگردم به سویت

همراه کفترها نشینم روبه‌رویت

شاید برایم زائری گندم بپاشد

گیرم شفا از گندم تسبیح گویت


آقا چرا عبا به سرخود کشیده ای !؟

 مانند مادرت شده ای, قد خمیده ای!

 آقا چرا عبا به سرخود کشیده ای !؟

 با درد کهنه ای به نظر راه می روی!؟

 مانند مادرت چقدر راه می روی!

دکمه بازگشت به بالا