شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)

آه

جان ِ جانان جهان شد سیر از جان ، آه آه
هم چنان جسم پسر ، بابا پریشان ، آه آه

آنچه می ترسید یعقوب آخر آمد بر سرش
یوسفش شد طعمه ی گرگ بیابان ، آه آه

آنچه با شهزاده ی دین کرده اند این کوفیان
کس نکرده تاکنون با نامسلمان ،آه آه

کس نخواهد جا بماند از ثواب غارت و
اربا اربا کردن ِ قاری قرآن ، آه آه

از تمام کربلا آید صدای هلهله
روز عاشوراست یا که عید قربان ، آه آه

بر مسلمانی ِ اهل کوفه ، لعنت تا ابد
لشکری خندید بر بابای گریان ، آه آه

دست و پا گم کرد بابا ، دید تا در خاک و خون
دست و پا می زد پسر با کام عطشان، آه آه

من چگونه یک تنه جمعت کنم ، صد پاره تن !
ای علی جان ، ای علی جان ، ای علی جان ، آه آه

یک تنه یک کربلا را لاله کاری کرده ای
من بیابان آمدم یا که گلستان، آه آه

زحمت ِ پنجاه سالم را ببین در دست باد
خیز از جا خواهرم آمد به میدان، آه آه

محمد حسین رحیمیان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا