شعر شهادت امام جواد (ع)

ابن الرضا

معدن جود و کرم ابن الرضا

ساقی چشم ترم ابن الرضا

من که مست این همه لطفت شدم

داده ای بال و پرم ابن الرضا

نام زیبای شما از کودکی

یاد داده مادرم ابن الرضا

من غلامم تا ابد در این حریم

می بری ام تا حرم ابن الرضا

امشبی را نوحه خوانی میکنم

بهر تو نوحه گرم ابن الرضا

 

دست تو کار خدایی میکند

از همه مشکل گشایی میکند

 

تا که لطف تو به من ابراز شد

این زبانم بهر روضه باز شد

در حریم خانه نامحرم شدی

این نوا , آخر طنین انداز شد

رقص و پاکوبی بماند جای خود

تا که آهنگش در اینجا ساز شد

زهر کینه میکشد آخر تو را

تشنه ماندی , این خودش یک راز شد

العطش گفتی و عطشانی هنوز

روضه روز دهم آغاز شد

 

یاد آن روز و شهیدان خدا

گریه های خواهری در کربلا

من بمیرم پیکرش بی جان شده

العطش روی لبش مهمان شده

او حسین است و عزیز مصطفی

پس چرا آخر تنش عریان شده

پیرهن را برده اند و عاقبت

پیکر او , دستخوش گرگان شده

خون نشسته در تمام کربلا

اربا اربا آیه قرآن شده

عاقبت بی سر میان قتلگاه

مظهری از حضرت رحمان شده

 

دل پریشان مادرش زهرا رسید

قد او از این همه غربت خمید

 جواد قدوسی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا