ارباب جهان
شوری است میان سینه , دل بیتاب است
غوغاست در آسمان و شب مهتاب است
از عرش صدای هلهله می آید
عید است…شب ولادت ارباب است
ارباب جهان امیر عالم آمد
فرزند علی”ع”نگین خاتم آمد
از عرش به فرش آمده خون خدا
بر ذات خدا آیت اعظم آمد
بر جان جهان حسین”ع” جانان باشد
بر ملک جهان حسین”ع” سلطان باشد
با خلق جهان بگو که با عشق حسین”ع”
هر کس شده مانوس مسلمان باشد
بی عشق حسین”ع” بی کسم بی کارم
با عشق حسین”ع” ماجراها دارم
یک عمر گذشت و آرزویم این است
ای کاش میان روضه جان بسپارم
عید است ولی من اشک نم نم دارم
در دیده ز غصه ی حسین”ع” یم دارم
عید است ولی رخت عزا میپوشم
آقا چه کنم حال محرم دارم
با یاد محرمت عزا میگیرم
بر پزچمتان خورده گره تقدیرم
من منتظرم فقط شما لب تر کن
اصلا تو بگو بمیر , من میمیرم
ای وای هوای کربلا زد به سرم
ای کاش شود که تا حریمت بپرم
من کربوبلا نرفته ام , دردم را
جز بر در خانه ات کجا من ببرم…
تا کربوبلا نیامدم جان ندهم
عشقت به جهان قسم به قرآن ندهم
یک کربوبلا و…بعد جانم بستان
گفتم که حرم نرفته من جان ندهم…
محمد هاشم مصطفوی