شعر شهادت امام حسن (ع)شعر شهادت اهل بيت (ع)
از تیر نشسته بر بدن میگویم
از تیر نشسته بر بدن میگویم
از دوختن کفن به تن میگویم
با هر نفسم حسین گفتم اما
با هر طپش قلب”حسن” میگویم
در کوچه پای آمدنش تیر میکشد
از سمت گوش تا دهنش تیر میکشد
این طفل هر که به در میکند نگاه
بی وقفه چارچوب تنش تیر میکشد
مادر چقدر دلنگران سکوت اوست
فهمیده سینه ی حسنش تیر میکشد
نام حسن ردیف غزلهای غربت است
حتی ردیف تَن تَ تَنَش تیر میکشد
این بار زهر کینه بر او کارگر شده
هی لخته لخته هی دهنش تیر میکشد
زینبه نشسته پاره ی تن را نظاره گر
با هر نفس نفس , بدنش تیر میکشد
از بس که گریه کرده در این ماتم عظیم
چشمان خیس سینه زنش تیر میکشد
شاید که یاد کرببلا میکند حسین
وقتی که دارد از کفنش تیر میکشد
سید حسن رستگار