شعر ولادت امام حسين (ع)

از جنس طلا

جنس نفسها چون طلا ناب است امشب

در عرش نام یار ما قاب است امشب

شکرانه ذکر مُهر و محراب است امشب

خیره بر این گهواره مهتاب است امشب

کنج دهان کربلا آب است امشب

ای نوکران میلاد ارباب است امشب

ارباب آمد تا نی ِ دل نا بگیرد

نوکر سرش را تا ابد بالا بگیرد

الگو از او در سختیِّ دنیا بگیرد

یا جان دهد یا اینکه حقــَّش را بگیرد

در آسمان شوری حسینی پا بگیرد

عرش خدا از عشق سیراب است امشب

آرام جان فاطمه جانم فدایت

فطرس دلش خوش کرده بر دارُالشِّفایت

بر روی چشم آسمانیهاست پایت

کعبه شده مُحرم به عشق روضه هایت

رویای جنّت دیدن کرب و بلایت

ذکر تو ضرب قلب بیتاب است امشب

خورشید ایثار و وفا سرفصل توحید

دور از دل اهل تو باشد اصل تردید

ایل و تبارت می رسد بر نسل تمجید

عشق تو در قلب اباالفضل تو جاوید

باشد حسینی وعده های وصل امِّید

هر کس نگوید یا حسین خواب است امشب

ایزد فلک را زیر پایش می کشاند

احمد تو را بر شانه هایش می نشاند

حیدر دلش را در هوایش می پراند

مادر خودش را با صدایش می رساند

زینب می آید از برایش  تا بماند

شاد از حضور شاه محراب است امشب

اسمت که آمد سینه ام را حق جلا داد

آمد خدا و حاجتم را بی صدا داد

اشکی برای چشم و آهی بر نوا داد

حکمی برای دیدن طوس رضا داد

برگ برات کربلا در روضه ها داد

عیدیِّ ما   وَالله  نایاب است امشب

با روضه پایم را به صحنت می گذارم

باید به یاد خشکیِّ کامت ببارم

شد نوکریِّ خانه ی تو افتخارم

چیزی ندارم جز نگاه لطف یارم

المنــَّه ُ لِـلَّــه  حسین رادوست دارم

مهدی بیا نجوای سرداب است امشب

 

حسین ایمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا