شعر شهادت حضرت زهرا (س)

افتاده

افتاده شانه باز هم از دست لاغرت

شرمنده ای دوباره ز گیسوی دخترت

در گوشه ای نشسته فقط آه میکشد

مادر , ز دست می رود آخر کبوترت

آبی نخورده است , غذایی نخورده است

دارد حسین میشکند مثل شوهرت 

چیزی بگو گمان کنم امروز بهتری

ساکت نباش فاطمه جان , جان مادرت

زهرا, برای دلخوشی حیدرت بمان

این مرد خیبر است , شکسته برابرت 

وقتی نفس میکشی ای زخمی علی

آلاله میچکد دل شبها به بسرت 

دارد سه ماه میشود ای مادر بهشت

پنهان نشسته چهره ی تو زیر معجرت 

بانو ببین برای شما شعر گفته ام

دنیا , بدون فاطمه ام خاک بر سرت

سید محمد جوادی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫۲ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا