شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)
بار کج آوردم
هرچند با این ادعا همّت ندارم
جز دیدن رخسار تو حاجت ندارم
سرمایه ای که داده بودی رفته از دست
دستان من خالی شد و فرصت ندارم
بسکه گناهانم ترا آزار داده
در زندگی خواب خوش و راحت ندارم
من حرمت نان و نمک ها را شکستم
از هیچ کس غیر خودم نفرت ندارم
هر بار که گفتی بیا و درد دل کن
گفتم خجالت می کشم! صحبت ندارم
بار کج آوردم بخر مثل همیشه
بر خانه ای جز خانه ات عادت ندارم
خیلی بدی از نوکرت دیدی ولیکن
من خاطرات بد از این مدّت ندارم
طومار هجران را بیا درهم بپیچان
چون که دلِ خوش اصلاً از غیبت ندارم
بگذار زیر سایهء پرچم بمانم
من سرپناهی را بجز هیئت ندارم
آقا دوسال از کربلای من گذشته
بیمار شش گوشه شدم، تربت ندارم
ارباب ما را نامرتب سر بریدند
برگشتم از گودال…. چون طاقت ندارم
رضا دین پرور