شعر شهادت حضرت زهرا (س)
با شانه ای لرزان کنار یک نفر برگشت
با شانه ای لرزان کنار یک نفر برگشت
از کوچه با تصویر تلخ یک خبر برگشت
تا خانه ای لبریز از بوی خیانت رفت
از کوچه ای لبریز از بوی خطر برگشت
افتاد کنج خانه وقتی آمد از کوچه
از کوچه ها پروانه ای بی بال و پر برگشت
یک ضربه جایش ماند روی هر دو تا گونه
آن طور زد نامرد, وقتی خورد سر برگشت
روی زمین افتاد مادر مثل روزی که
سمت حیاط خانه اش با ضرب, در برگشت
دست پسر در دست هایش بود وقتی رفت
دستش میان دست لرزان پسر, برگشت
وحید محمدی
سلام علیکم
جسارتا این شعر از حقیر هست بزرگوار
وحید محمدی
یا علی
سلام و عرض ادب
عذر خواهی میکنم بابت اشتباه پیش اومده
اصلاح شد