شعر گودال قتلگاه

بر دهنش پا نزنید

 

هر چه من داد زدم , باز صدایم نرسید

قطره ای آب به این خشکی نایم نرسید

ضربه ای بر دهنم زد که من آرام شوم

به خدا کر شده دشمن که نوایم نرسید


به خدا جا ندارد بدنش را نزنید

نیزه ها را به میان دهنش جا نزنید

حرمت او که شکستید ولیکن دیگر

جلوی مادر او بر دهنش پا نزنید

شاعر: ؟؟؟

 

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫10 دیدگاه ها

  1. سلام . مهر و درود
    فعالیت ارزشمندتان قابل تقدیر است
    برای تبادل لینک و بنر مایل باشید اطلاع بدهید
    بازدید نسبتا خوبی دارم
    برای ترویج فرهنگ کتابخوانی هم قدمی برداشتیم .
    مهر و درود . یا علی . ?

  2. در روضه های آل عبا قد کشیده ام
    این خانواده را ز ازل برگزیده ام
    همچون کبوتری که به دنبال دانه است
    هرجا که روضه ای شده بر پا پریده ام
    سلام…/
    جلسه ی هفتگی جمعه ی گذشته آمادست برا دانلود…/
    یه مطلبم گذاشتم"دغدغه های یک هیئتی انقلابی"…/
    جان امام حسین وقت بذارید بخونید…/
    نظرتونم در باره ی مطلب حتماً بگید ../
    یا علی مدد…/
    التماس اشک

  3. سلام هم گدا…میدونم از بس گفتم به ما هم سر بزنید خسته شدید.ولی این دفعه یک خداحافظی و یک حلالیت است.اگه وقت نداشتی متن و بخونی عیبی نداره.اما اگه حلالم میکنی بیا رو نظرات یک یازهرا بنویس….حداقل به رسم گدایی…یازهراس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا