شعر تخريب بقيع

بنا نبود حسین از حسن جدا باشد

بنا نبود که این خاک بی بنا باشد


بنا نبود حسین از حسن جدا باشد


برای اینکه حسن بی حرم نماند پس


چه عیب دارد اگر کربلا دو تا باشد

میان صحن حسین علی چه غوغایی ست


چرا کنار حسن گریه بی صدا باشد


چه میشود که ببینم ضریح قاسم هم

درست زیر قدمهای مجتبی باشد


بعید نیست که روزی گمان کنی از دور


بقیع را نکند کوهی از طلا باشد


برای شاه کرم یک حرم کم است نوشت


مزار پاک حسن قلب شیعه ها باشد


مزار خاکی او خلوت و حسن راضی ست


که زائر حرمش سهم کربلا باشد


حسن دو تیر شد و سوی کربلا آمد


نخواست لحظه ای از قافله جدا باشد


زره نبود به اندازه تن قاسم


حسین گفت که بگذار با عبا باشد


عمو دوید به میدان جنگ تا نکند


خدا نکرده گلش زیر دست و پا باشد


گذشت ساعتی و دست کوچکی افتاد


پسر شبیه پدر نیز با وفا باشد


عمو بلند شو نگذار دست عبدالله


به زیر چکمه ی این مرد بی حیا باشد


شاعر: امیر  حسین آکار

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا