شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

بوتراب

بوتراب

به اذن کوثر تو میزنم به ایوان دست
نمی زنند بدون وضو به قران دست

کسی که پاک نگشته ست با شراب ضریح
به آب دل نکند خوش ,بشوید از جان دست

چهار گوشه بنا شد که برملا نشود
که کعبه سوی ضریح تو روی گردانده ست

به ناز سینه ی کعبه چه طعنه خواهم زد
اگر رسانم یک بار بر گریبان دست

نجف که سجده نکردم مقابل تو ,زدم…
…کنار کعبه به پیشانی پشیمان دست

چگونه سجده کنم با سری که دل به تو داد
خداست طالب آن ساغری که دل به تو داد

به جای آنکه ز کویش شراب جمع کند
از آستان ضریح اش خراب جمع کند

نه اینکه با نظرش ذره آفتاب شود
که دور ذره هزار آفتاب جمع کند

اگر زمین خدا گرد گشته, واجب بود
که پای خود جلوی بوتراب جمع کند

کدام مزرعه چون مضجع علی ست؟ که دل
در آن گناه بریزد ثواب جمع کند

فشار دور ضریحش عرق گرفت , که او
ز خار هم بتواند گلاب جمع کند

خداست طالب آن ساغری که دل به تو داد
چگونه سجده کنم با سری که دل به تو داد

محمدرضا رضائی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا