شعر مدح امام حسين (ع)

بوی ضریح کرببلا

کارم اگر گره بخورد نام یار هست

همواره بعد فصل زمستان بهار هست

آقا ندارم و تو کریمی… نگاه کن…

همواره پیش اهل کرم یک ندار هست

امشب اسیر میکده ام چون شنیده ام

در میکده همیشه دو چشم خمار هست

بوی ضریح کرببلا مست می کند

سیبی که خورده ای چه قَدَر آب دار هست

کارم فقط برای تو گریه نمودن است

شکر خدا همیشه مرا کار و بار هست

بسته شده دو درب جهنم به روی ما

تا لطف این قبیله و ایل و تبار هست

با کوله بار لطف شما راه می روم

عشق شما درون همین کوله بار هست

وقتی قسیم نار و بهشت است خواهرت

عبدت جهنمی بشود …. خنده دار هست!

عباسیم چرا که امیرم ابوالادب

فرماندهی قلب مرا عهده دار هست

ثروت همین دو قطره اشک زلال ماست

پس نوکر شما چه قَدَر مایه دار هست

حتی درون جنت و رضوان به دست ما

این روضه خوانی غم تو برقرار هست

هرگز نمی رود اثر نهضت شما

چون این علم به دست شما پایدار هست

گم هم نمی شود ره قبله الی الابد

تا کعبه ی دو چشم شما در مدار هست

وقتی علی اکبر و عباس و عون هست

در دست زینبت دو سه تا ذوالفقار هست

زینب که خطبه خواند , زمین لرزه شد پدید

آنجا یزید گفت : که وقت فرار هست

خلد برین , بهشت خداوند می شود

هر جا نگاه حضرت نیزه سوار هست

 جعفر ابوالفتحی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا