شعر شهادت حضرت مسلم (ع)
جان خودت کوفه میا
صبرکن! شک کرده ام دیگر به خیلی چیزها
نامه های کوفه شد، منجر به خیلی چیزها
هرچه چشمم گشت دیدم زن صفت در کوچه هاست
چشم هایم خورده اینجا بَر، به خیلی چیزها
سرصدای چند آهنگر سرم را برده است
می زنند اینجا به روحم ضربه خیلی چیزها
سوت و کوریِ در و دیوارشان مصنـوعی است
می خورد این خواب مرگ آور به خیلی چیزها
این زبان های دو رو با بغض هر شب می دهند
ناسزا حتی به پیغمبر ؛ به خیلی چیزها
خواب دیدم دست و پا میزد سرم بر روی دار
خواب من تعبیر شد آخر به خیلی چیزها
تیرها، سرنیزه ها، شمشیرها آماده اند
می شود آویز اینجا سَر به خیلی چیزها
ترس دارم از نظر تنگی دست ساربان
چشم دارد چون به انگشتر به خیلی چیزها
اصلاً آقا جان من، جان خودت کوفه میا
صبر کن شک کرده ام دیگر به خیلی چیزها
رضا دین پرور