جبل الصبر
تو آمدی درِ جنت به روی ما واشد
شب تولد تو غرق خنده زهرا شد
علی پس از دوپسر تازه تازه باباشد
حسین آمد و چشمان تو فتحنا شد
شروع شد غزل عاشقانه با زینب
(یگانه شیرزن دشت کربلا زینب)
تویی که دامن زهراست شأن تحصیلت
جلیله ای و نکردند خوب … تجلیلت
مفسران … همه حیرانِ شرح تنزیلت
تو آن رضیعه وحیی قسم به جبرییلت
فقط تویی جبل الصبر مرتضی زینب
(یگانه شیرزن دشت کربلا زینب)
اگرچه ره نَبَرَد کَس به وادی طورت
هر آنکه نام تورا بُرو گشته مغفورت
روا بُوَد که بخوانند سرّ مستورت
تو آفتابی و هر روز جلوه ی نورت
طلوع می کند از برج انّما زینب
(یگانه شیرزن دشت کربلا زینب)
امینه ای. و دَمت اعتبار ایمان است
نفَس نفَس…نفَست آیه های قرآن است
جناب حضرت معشوق تو حسین جان است
تو یک تنه خود عشقی وعقل حیران است
بگوید عشق علیها سلام یا…. زینب
(یگانه شیرزن دشت کربلا زینب)
عفیفه ای و عفاف از تو رنگ و بو دارد
نجابت از تو هر آیینه … آبرو دارد
زتو ضمیرِ هیَ… شأنیت به هو دارد
دخیل نام تو شد هر کسی وضو دارد
نماز ماست حسین و وضوی ما زینب
(یگانه شیرزن دشت کربلا زینب)
من از حدیث کسا یافتم کسایی تو
قسم به فاطمه آمین هر دعایی تو
مقدراتی و… بر هم زن قضایی تو
علی خدای من و زینت خدایی تو
تو نیز واحدی همچون خودِ خدا زینب
(یگانه شیرزن دشت کربلا زینب)
به جز تو عالمه…غیر معلمه چه کسی است
خدای را همه دم در مکالمه چه کسی است
به قدّ خم سبب عرش قائمه چه کسی است
یگانه آینه ی روی فاطمه چه کسی است
چه کس شبیه به زهراست جز تو… یا زینب
(یگانه شیرزن دشت کربلا زینب)
تو آفتاب شدی ذره پروری کردی
نبی نگشته نبی را برابری کردی
حسین را چقَدَر خوب خواهری کردی
به شام و کوفه چه زیبا پیمبری کردی
بدین حساب تویی ختم الانبیا زینب
(یگانه شیرزن دشت کربلا زینب)
وفا کنار وفاداری ات… کم آورده
حیا به نزد تو سر تا کمر خم آورده
وقار با قدمت حکم محکم آورده
خدا به رؤیت تو واژه ی” لَم” آورده
ندیده هیچ کسی سایه تو را زینب
(یگانه شیرزن دشت کربلا زینب)
علی شدی همه دم وقت کار زارِ حسین
شکست مصحف تو بر سر قرارِ حسین
چه روزهای خوشی داشتی کنارِ حسین
همیشه در همه جا هر دقیقه یارِ حسین
حسین هم دمی از تو نشد جدا زینب
(یگانه شیرزن دشت کربلا زینب)
کنار ناقه … علی اکبرش کنارت بود
دو چشم نافذ آب آورش کنارت بود
دم بریدن سر مادرش کنارت بود
به روی نیزه ی خونین. سرش کنارت بود
کشید دست قضایت به هر کجا زینب
(یگانه شیرزن دشت کربلا زینب)
ز خیمه شیوه دامن کشانی ات را دید
میان هلهله … قد کمانی ات را دید
ز نیزه پیری بعد از جوانی ات رادید
کنار شمروسنان خطبه خوانی ات را دید
میان معرکه ی هیز چشم ها زینب
(یگانه شیرزن دشت کربلا زینب)
سعید توفیقی