شعر شهادت حضرت رقيه (س)

حاضرم

حاضرم پایِ سر ِ تو سر ِ خود را بدهم

جایِ پیراهن ِ تو معجر ِ خود را بدهم 

سر ِ بابایِ من و خِشت محال است عمه

عمه بگذار که اول پر ِ خود را بدهم…

 

…پهن کن تا که سر ِ خار نگیرد به لبش

کم اگر بود پر ِ دیگر خود را بدهم

 

زیورآلات مرا دختر همسایه گرفت

نذر ِ انگشتَرَت انگشتر ِ خود را بدهم

 

مویِ من سوخته و مویِ پدر سوخته تر

حاضرم پایِ همین سر, سر ِ خود را بدهم

 

دید ما تشنه یِ آبیم خودش آب نخورد

خواست تا دیده یِ آب آور خود را بدهم

 

به دلم آمده یک وقت خجالت نکشم

پایِ لطفش نفس ِ آخر خود را بدهم

 

علی اکبر لطیفیان

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

  1. سلام دوست عزيز خوبي وبلاگتو از ليست به روز شده ها ديدم .. يه مداحي دارم از سيد جواد ذاكر مطمنا نشنيديش ميگن زيباترين مداحي از ذاكر مرحومه …دوس دارم بياي ودانلودش كني و از اين مداحي نصيبي ببري .. منتظرتم دوست خوبم … راستي تبادل لينك خاستي بگو تا تبادل لينك كنيم ..خبرشو بده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا