گرچه از دنیا فقط دو چشم تر دارم حسین
من ز ثروتمندها هم بیشتر دارم حسین
خانه بودم فاطمه آورد تا اینجا مرا
هر کجا مادر بفرماید گذر دارم حسین
روضه را جارو زدم قلب مرا جارو زدی
حال دیگر داشتم حال دگر دارم حسین
هر چه که دارم نگیری هر چه که دارم تویی
من به جز عشق شما چیزی مگر دارم حسین؟
بشنود هر کس که میخواهد ز تو دورم کند
مرگ بر من, لحظه ای دست از تو بردارم حسین
تو ته گودال رفتی من شدم بالا نشین
از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین
پیش بابایم برایت گریه کردم زود گفت
نذر موی اکبرت هرچه پسر دارم حسین
آنقدر پای تو میسوزم خودت خاکم کنی
با همین بیچارگی خیلی هنر دارم حسین
کربلای تو مگر در هیئت ودر روضه نیست؟
پس چرا اینقدر من فکر سفر دارم حسین
چیزی از دستت نمیخواهم خجالت میکشم
آخر از انگشت و انگشتر خبر دارم حسین
شاعر؟؟؟