خاتون سه ساله
عمریست روز و شب پِیِ این دودمانیم
محتاج اولاد علی شاه جهانیم
در حلقه سر مستی دیوانگانیم
از فتنه های این زمانه در امانیم
اصلا مگر داریم ازین بهتر حواله
ما را سپرده حق به خاتون سه ساله
ای نور چشم حضرت سقا رقیه
آرام جان زینب کبری رقیه
عشق رباب و ام لیلا یا رقیه
جانانه و دردانه بابا رقیه
ای شاهکار خلقت ای زهرای ثانی
تو افتخار سرور آزادگانی
ای کار اسم اعظمت مشکل گشایی
خُلقا و خَلقا حضرت خیرالنسایی
چیزی ندیدیم از تو غیر از باوفایی
با تو کدامین شغل بهتر از گدایی
ای روضه تو شاهراه استجابت
لطف تو را دیدیم قبل از عرض حاجت
عمر کم تو شیعه را بیدار کرده
از هر چه ظالم در جهان بیزاز کرده
کار تمام دشمنان را زار کرده
لعنت به هر کس که تو را انکار کرده
هرگز نشد نور حسینی تو خاموش
اصلا نگردد نام نامی ات فراموش
ما نوکرت آبا و اجدادی رقیه
ما زیر دینت در غم و شادی رقیه
هستیم مجنونت ز نوزادی رقیه
تو گریه کردن یاد ما دادی رقیه
ای بیت الاحزان تو در ویرانه شام
اشکت قیامت کرده در تاریخ اسلام
با اینکه دارد گریه شرح ماجرایت
با اینکه گشتی پیرتر از عمه هایت
با اینکه جان نگذاشت کعب نی برایت
اما عزیزت کرد تا محشر خدایت
تو کیستی ای از زبان من فراتر
آمد به یاریَت ، ولی الله با سر
محمد حسین رحیمیان