شعر مدح و مناجات امام حسن (ع)

عاشقانه‌تر

عاشقانه‌تر

خدا به هر که شبی عاشقانه‌تر داده

دو چشم جاری و اشکی روانه‌تر داده

زمان خلقت عالم خدای عشق‌پسند

به عاشقان جگری پر زبانه‌تر داده

کنار سفره‌ی اکرام آمدم دیدم

کریم رزق مرا دیدگان تر داده

به نیمه‌ی رمضان حق به فاطمه, به علی

ز بوی عشق شبی جاودانه‌تر داده

اگر چه نسل امامان حسینی‌اند خدا

به مجتبی نمکی مادرانه‌تر داده

شکوه عشق ز لب‌های یار می‌ریزد

رگ گدا شدنم را چه برمی‌انگیزد

تو آسمانی و می‌ریزد از تو بال فقط

یکی دو بال به مرغ دلم بمال فقط

و بعد خوب تماشا کن و ببین که چطور

در آسمان توام من تمام سال فقط

تو ریسمان بلند خدایی و من هم

رسیده‌ام که بگیرم نخی ز شال فقط

اگر چه داشته باشد علی هزار پسر

تویی کریم‌ترین مرد ایل و آل فقط

نوشته‌اند که باشی خدای شاه و گدا

نوشته‌اند که باشم فقط سؤال فقط

سپیده‌ی سحرم را تو شام تار مکن

مرا به غیر در خانه‌ات دچار مکن

کریم باز کرم کن که باز منتظرم

ببینم از پس پرده تو را به چشم ترم

قلوب منکسر عاشقان که هست اصلاً

تو احتیاج نداری به بارگاه و حرم

سؤال می‌کنم از تو سؤال کن از من

که جز تو خواهش خود پیش دیگری نبرم

طمع به جود تو امری‌ست لاجرم آقا

یکی دو کیسه بده تا اضافه‌تر ببرم

به من نگو که بگیر و برو خداحافظ

منِ خراب شده چند روزیست, کرم

تو مرهمی, تو دوای دل خراب منی

تو میکده, تو بساط می و شراب منی

تو آفریده شدی تلو کردگار شوی

فرید باشی و خود آفریدگار شوی

من آفریده شدم تا که ریزه‌خوار شوم

تو آفریده شدی تا که سفره‌دار شوی

عجیب نیست از این تار و مار دل زیرا

قرار بود که زیبای روزگار شوی

چقدر پای پیاده به حج سفر کردی

یکی دو مرتبه خوبست تا سوار شوی

شلوغ می‌شود و راه بند می‌آید

همین که بر سر این کوچه آشکار شوی

خیال می‌کنم امشب که عابرت شده‌ام

کنار کوچه نشستی و زائرت شده‌ام

شاعر؟؟؟

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫۲ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا