شعر شهادت حضرت رقيه (س)
دست به پهلو
به جز این درد که در قسمت بازو دارم
دو سه تا زخم در این گوشه ی ابرو دارم
انقدَر زد که همین اول عُمری بابا
مثل زهرا شده ام دست به پهلو دارم
برد سنجاق سرم را وسط کوچه کسی
در عوض لخته ی خون در دل گیسو دارم
بهر اینکه تو ببافی و مرا ناز کنی
اندکی جان پدر در سر خود مو دارم
خواب دیدم که صدای قدم زجر آمد
خاطرات بدی از آمدن او دارم
آه , هر روز در این قافله لرزیدم با
غصه هایی که از آن دلقک بد گو دارم
وخلاصه… کمری تا و تنی لرزان و…
دیده ای تار , از آن قامت دلجو دارم
پوریا باقری