دفتر عاشقی
من را سر راه او گدا بنویسید
مدیون عطای مرتضی بنویسید
من وصله ی ناجور و سیاهی هستم
من را ز علی کمی جدا بنویسید
در دفتر عاشقی و در فصل جنون
در صفحه ی نوکران مرا بنویسید
در وقت رکوع بین گدایان من را
محتاج عنایت و عطا بنویسید
از دفتر زندگی مرا خط بزنید
آن دم که مرا از او سوا بنویسید
بر روی دلم هم آیه ی {طه} را
هم آیه ی (عین) و (لام) و (یا) بنویسید
(ایوان نجف عجب صفایی دارد)
این را وسط عرش خدا بنویسید
با ذکر علی ز هر خطر باکی نیست
من را وسط درد و بلا بنویسید
تا شاه کرم هست و امیر دل من
اصلا ز منه گدا چرا بنویسید؟
او را نباءالعظیم و فاروق و علی
سلطان و شه روز جزا بنویسید
او را نه خدا بلکه بشر باید خواند
او را نه بشر بلکه خدا بنویسید
بهتر ز خدا نمیتوان حرفی گفت
او را شه ملک لافتی بنویسید
با این همه خوبی چقدر مظلوم است
از غم شده دل خون ,همه را بنویسید
با بغض علی همسر او را کشتند
این غصه ی او را همه جا بنویسید
با کینه ی او کرببلا بر پا شد
او را همه ی کرببلا بنویسید
مصطفی شالباف
باسلام وخسته نباشید
وبلاگ زیبایی است
به وبلاگ من بیا ودر نظرسنجی ها ونظرات شرکت کن