شعر ولادت حضرت معصومه (س)

دل غمزده

واژه واژه غزلیات مرا جان دادند

طبع سرشار مرا رزق فراوان دادند

قلم از اوست همه دفتر شعرم از اوست

صله ام گردوغبار ره جانان دادند

تا که دیدند به یمن قدمش میجوشم

به دل غمزده مستی دوچندان دادند

ای که در پای تمنای رخش میسوزی

به غم و درد دل سوخته پایان دادند

مشرک و کافر و مرتد گرفتند از ما

بانگاهش نفسی تازه مسلمان دادند

نه مسلمان که با معجزه ی چشمانش

میثم و حمزه و یا مالک و سلمان دادند

بخداوند قسم از نفسش روز ازل

به دیارش ادب و حکمت و عرفان دادند

روز اول به گدایی درش هرکس رفت

شک ندارم که به او تاج سلیمان دادند

از همان لحظه ی آغاز جنون ام بی شک

دل من را به کف خواهر سلطان دادند

سربلندیم – به قرآن-همه از آن روزی

که به مملکت ما ” قم ” و “خراسان ” دادند

افتخاری هم اگر هست فقط از این است

مهر او را به دل مردم ایران دادند

علیرضا خاکساری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا