شعر مدح امام حسين (ع)شعر مدح و مناجات
ذبح مقدمت
مجنون شدم که لیلی لیلای من شوی
مهمان شبی به خیمۀ صحرای من شوی
درقاب اشکهابنوشتم ((حسین,عشق))
زیباترین نگار دل آرای من شوی
عالم به هم بریزم از این سوز ناله ام
وقتی که تو ترنم آوای من شوی
عبدالحسینم و به جهان فخر می کنم
یک عمر نوکرم که تو آقای من شوی
خودرا زدم به مردن, که ازاینجاگذر کنی
عشقت اگر کشید مسیحای من شوی
داغت بکوب بربدنم معتبر شوم
آواره آمدم که تو ماوای من شوی
چشمت بگیرد بخری گر مرا حسین
تو آبروی این دل رسوای من شوی
*لذت در این بود که شوم ذبح مقدمت
من دست وپا زنم به تماشای من شوی*
جان می دهم فقط به امید محبتت
تا ضامن شفاعت عقبای من شوی
ای کاش باشهادت ازاینجا سفر کنم
در جنه الحسین پذیرای من شوی
گر میزنی به چوب فراغت مرا مزن
خاکم ز کربلاست مدد شاه بی کفن
قاسم نعمتی