شعر شهادت پيامبر اكرم (ص)

رحمهُ لِلعالمین

ای مقتدایِ مرتضی و حضرتِ زهرا
باید چگونه گفت از تو سید بطحاء؟
صحرا شده مجنونِ تو، دلداداه‌ات دریا
بالاتر از تو نیست اصلا در همه دنیا

تو رحمهُ لِلعالمینی یا رسول الله
تو مایه‌یِ فخرِ زمینی یا رسول الله

در مهربانی، مهربانِ مهربان‌هایی
تنها نه اینجا تو امامِ آسِمان‌هایی
در مبحث اخلاق هم نُقلِ دهان‌هایی
تو ماوَرای فکر و توصیف و بیان‌هایی

پیغمبرِ دل‌ها و آقای قلوبی تو
یا با زبانِ خود بگویم که: چه خوبی تو

سلمان، ابوذر، حمزه و عمار اصحابَت
پیغمبران همواره مست باده‌ی نابَت
تنها نه عرش و فرش، لاهوت است بی‌تابَت
عالم فدایِ جانمازِ بینِ محرابَت

بردی قرار از قلب عالم یا اباالزهرا
تو آمدی تا که بگویی از علی تنها

گفتی به مردم بارها راه سعادت را
راهِ نجات و راهِ پیروزیِ امت را
گفتی نمی‌بیند بلاهایِ قیامت را
هرکس اطاعت میکند قرآن و عترت را

اما چه شد با عترتت؟ جز ناجوانمردی
رفتی، چه ها کردند جایِ عرضِ هم دردی

سربسته می‌گویم که بعد از تو جگر خون شد
بی احترامی به علی در حکمِ قانون شد
زهرای مرضیه پریشان حال و محزون شد
چه ظلم‌هایی که به این مظلومه خاتون شد

تنها زمین نه در غمش عرش خدا می‌سوخت
زهرا در آتش مانده بود و مرتضی می‌سوخت

 علی گلچین پور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا