روضه دعوت شده ام ، کار به دستانِ من است
این فضاها بخدا منشاء سامانِ من است
لَک لبیک حسین جان که رسیدم به حضور
همه ی ثروتِ من ، دیده ی گریانِ من است
سستی ام بینِ مجالس شده اسبابِ ستم
سستی و بی خبری ها ز گناهانِ من است
آمدم یاریِ مادر کنم ای سرو اُمیـد
این عقیده ز ازل در رگ و در جانِ من است
وسط روضه ای ایکاش بمیرم ز غمت
آرزو نیست فقط،این همه پیمانِ من است
وای از آن روز که غافل شوم از روضه ی تو
بی عزای تو جهان ، کلبه ی احزانِ من است
ناله از دل کشم و داد زنم «جانم حسین»
این حسین است که سالارِ شهیدانِ من است
محسن راحت حق