پس میزد آسمان به نگاه تو, ماه را
همچون سپاه کرده دو چشمت, نگاه را
تجهیز کرده اخم تو باز این سپاه را
عمدا دچار شد دلمان, این گناه را
چرخانده ام به سوی نجف قبله گاه را
مستی به پای من سکنات خُم از شما
کافر شدم به خرج خودم, گندم از شما
اول خدای عزوجل دوم از شما
از نو گرفتم عزم طواف هشتم از شما
چرخانده ام به سوی نجف قبله گاه را
شصت و سه سال پای علی,خورده بر زمین…
شصت و سه سال و خورده ای بر خالق آفرین
شصت و سه قرن بعد علی کیست اینچنین؟
چون بهتر از زمین علی نیست سرزمین ,
چرخانده ام به سوی نجف قبله گاه را
کابوس هر شب پسر عبدود, علی…
رفت آمدی به کعبه شد و مستند علی…
آید نجف خدا, به خدا سر زند علی…
وقتی درون کعبه “علی” میشود علی
چرخانده ام به سوی نجف قبله گاه را
وقتی تمام عرش خدا مِنبرت شود
نهج البلاغه صفحه ای از دفترت شود
تنها دعای فاطمه ات لشگرت شود
تا اینکه قبله, بابِ دلِ قنبرت شود…
چرخانده ام به سوی نجف قبله گاه را
تسبیح اگر شود صد و ده دانه بهترست
ساقی علی شود, چه ز پیمانه بهترست؟
از مسجد و کنشت, میخانه بهتر است
از هر چه بگذری در “این” خانه بهتر است
چرخانده ام به سوی نجف قبله گاه را
حسین رویت