شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

شروع می شود

شروع می شود این قصه از همانجایی

که آفریده خداوند قد و بالایی

من از قبیلۀ مجنون رسیده ام اما

تو از دیار محمد تبار لیلایی

خدا برای شما آفریده مأذنه را

چه خوب میشود آقا صلا بفرمایی….

هنوز وقت سحر میرسد ز کرب و بلا

اذان حیدریت با طنین زهرایی

ز سفره های کریمانۀ شبت پیداست

چقدر بنده نوازی چقدر آقایی ….

بچرخ در دل میدان نشان بده به همه

علی شدی و قرار است قلعه بگشایی….

شکست قلب حرم را صدای العطشت

و قاتل پدرت می شود نفسهایی….

که تنگ میشود و لخته لخته خونی که

لب و دهان خودت را به آن بیارایی….

تو خود حقیقت روحی, ز جسم کنده شدی

 برای خاطر این است اربا” اربایی

به خون کشیده تنت کربلای شعر مرا

خودت بیا و بگو انتهای شعر مرا….

مهدی امامی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫۲ دیدگاه ها

  1. میگم عاشـــقم اما خودم مـــیدونم نـــالایــــقم
    کدوم عاشـقی؟من که همیشه برات آیـنه ی دقم کـجاعاشقم؟
    میگم مجنــــونم ، اما نمــــاز اول وقـــتمو نمیـــخونم
    میگـم مدیـونم اما یه عکس شـهـید نیست رو دیوار خونـــه م
    میگـــم علقـــمه و غافلــم از غربـــت ارونــد
    شرمنده نشـــدم از پـــلاک و چفـــیه و سربنــد !!
    امر بــه معــــــروف ایــن روزا فــدای آزادی شده
    کســـی به فکر مهـــــــدی نیست نبـــــــودنش عـادی شده
    وا حســـــــرتا ، جا مونــــده ایم از شــــهــــــــــدا
    +-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
    سلام
    بروز شدیم با پست و نوایی شهدایی
    نظرتون رو هم بفرمایید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا