شعر شهادت حضرت عباس (ع)

شعر روضه حضرت ابالفضل(ع)

پر از گره شده کارم گره گشا افتاد
علیِ در نجفم بین کربلا افتاد

چه زخمها به تنش بود و باز ناله نکرد
بفکر غربت من بود و بیصدا افتاد

تمام هوش و حواسش به خیمه بود و به مشک
کسی شکست پرش را و بی هوا افتاد

چنان عمود به فرق سرش اصابت کرد
که استخوان سر او به چند جا افتاد

بلند مرتبه شاهی قدش خمیده شد و
بلند مرتبه سردار زیر پا افتاد

برادرم که صدا کرد خوب فهمیدم
به دست بوسی زهرا رسید تا افتاد

نبودنش تلفات بدی برایم داشت
نگاه ها بسوی بانوی حیا افتاد

خبر رسید که امنیت حرم رفته
خبر رسید زنی بین خیمه ها افتاد

شاعر؟؟؟

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا