شعر شهادت حضرت زهرا (س)

شعر روضه حضرت زهرا(س)

آمدم در را ببندم رو به زینب (س) دیر شد
خواهرم خاکستر در را ندیده…, پیر شد

رو به حیدر حلقه کفر و طنابی دور دست
رشته صبر از همان جا بر دلش زنجیر شد

مادرم آیینه-دل بود و چهل تن سنگ دل…
در جدالی نابرابر آینه تکثیر شد

وصله ی خنده پس از آن شب نچسبیده به ما
با وجود آنکه در هم بعد از آن تعمیر شد

وحی مُنزل بود بر ما حال و روز مادرم
آیه آیه خانه با خون جگر تطهیر شد

چرخش دستاس در دستان مادر گیر کرد
نان تازه اینچنین در خانه دندانگیر شد

بعد ِ در, دیوار شد آیینه ی دق رو به ما
صورت گریه دچار اندکی تغییر شد

ردّ خون بر روی دیوار و به روی میخ بود
حادثه پررنگ تر پیش همه تفسیر شد

هرکجا دیدیم از مادر نشانی سرخ داشت
خون دل در جان این بیت الحَزن تسخیر شد

گفته بابا: هست خاک ِ پای مادرها بهشت
پس چرا آتش به جای خاک, دامن گیر شد؟

سیدمسعود طباطبائی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا