شکر خدا

شکر خدا که ماه محرم شروع شد
بغضم شکست و لطف تو نم‌‌نم شروع شد

ما را قلیل اشک مقام خلیل داد
کم‌کم چکید و جوشش زمزم شروع شد

بلا كشيده

بلا کشیده فقط از بلا خبر دارد
هرآنکه شد به بلا مبتلا خبر دارد

فقط سه ساله کبود است جای جای تنش
فقط رقیه از این ماجرا خبر دارد

پنجره فولاد

اگر از ما نظر لطف شما برگردد
چشم امّید دگر سمت کجا برگردد؟

وای از آن روز که پشت در سقاخانه
کاسه‌ی اشک ِ تمنای گدا برگردد

جای پنجه روی گل

رو که سیلی می خورد آثار می ماند به جا
جای پنجه روی گل بسیار می ماند به جا

دست سنگینی اگر چرخید روی صورتی
زیر پاها یک خط دوّار می ماند به جا

لباس رزم

هرآنکس بوده با این آستان مأنوس تر بهتر
هوای نوکری اینجاست چون محسوس تر بهتر

به شوق عشق باید دل به دریای شهادت زد
دمشق از موج سربازانش, اقیانوس تر بهتر

دکمه بازگشت به بالا