شعر روضه حضرت زینب (س)
عالم اگر قطره است, دریا میشود زینب
اشک علی و اشک زهرا میشود زینب
صبر حسن در اوج, معنا میشود زینب
سرجمع, مجموع دو دنیا میشود زینب
عشق علی حتما بهایش میشود زهرا
حیدر تمام شب دعایش میشود زهرا
پای قنوت و ربنایش میشود زهرا
سرریز این اوقات,حالا میشود زینب
اشکی به پایش ریختیم و زود نافع شد
راه شهادت باز شد دعوا مرافع شد
زهرا دعایی کرد و سینه زن, مدافع شد
دشمن نخواهد دید تنها میشود زینب
با خطبه هایش شام را زیر و زبر کرده
آنقدر که دشمن هم احساس خطر کرده
خود یک تنه زهراست و شق القمر کرده
پس ذوالفقار دست مولا میشود زینب
زینب خدایم بود من چه دیر فهمیدم
در روضه های او که گشتم پیر فهمیدم
قرآن کلام اوست از تفسیر فهمیدم
اصلاً حسین روی نی ها میشود زینب
زیر هجوم سنگ, محور میکند خود را
در کوچه های کوفه حیدر میکند خود را
پیش یهودی ها پیمبر میکند خود را
هرجا که دین محو است پیدا میشود زینب
کردند اراذل دلخورش اما نمی افتد
رد میشوند از چادرش اما نمی افتد
خورده زمین خانه پُرش اما نمی افتد
با یاحسینی از زمین پا میشود زینب
اینقدر بد مشت و لگد خوردن براى چه ؟
اینقدر مى ترسد از او دشمن براى چه ؟
اصلاً رقیه کشته شد فوراً براى چه ؟
دیدند چون امروز و فردا میشود زینب
دروازه ساعات و ساعتهای طولانی
بازار شام و آن اهانتهای طولانی
چشمان نامرد و جسارتهای طولانی
آنجا دخیل چشم سقا میشود زینب
در دستهاشان روسری بود و نمی دادند
خلخال پای دختری بود و نمی دادند
چادر نماز مادری بود و نمی دادند
با این مصیبت ها قدش تا میشود زینب
قاری او در دست جمعی تیره بخت افتاد
گاهی مسیرش بر کلیسا و درخت افتاد
گاهی مسیرش بر تنور و تشت و تخت افتاد
بعد حسین إنا هدینا میشود زینب
گاهى سر یارش به رَمل و ماسه ها بوده
گاهى به دست خولى و هم کاسه ها بوده
گاهى میان مجلس رقاصه ها بوده
که آن وسط پایین و بالا میشود زینب
شاعر؟؟؟