شعر ولادت امیرالممومنین ع
چون تو زاده شدی درون حرم
دشمن از کعبه منزجر میشد
گر به رویش ترک نمی افتاد
خانه کعبه منفجر میشد
فعلا این خانه را تو قبله نما
تا که روزی بنا شود نجفت
قبله مایل شود به ایوانت
کعبه زاده درود بر شرفت
از ارادت به خاک پای علی
روزگاریست دست پر داریم
اصلا این هم نشانهء ما شد
همه در دست لعل و در داریم
پیش “یای” علی همه عالم
صدو ده بار کمتر از ”الف” است
در نجف روزهای ذی حجّه
خانهء کعبه نیز معتکف است
و اگر کعبه بتکده شده است
به یدالله واگذار کنید
آی بتها! رسیده وقتش که
سجده بر تیغ ذوالفقار کنید
پیر میخانه دار با دل و جان
رفته و می فروش آورده
تا بسازند کار بتها را
بت شکن روی دوش آورده
از برای نظارهء صحنه
حضرت جبرییل آمده است
بهر تکمیل کار آموزی
در کنارش خلیل آمده است
پا به دوش نبی و روی سرش
حق سر پیرهن دریدن داشت
دست در دست حضرت معبود
حال مولا چقدر دیدن داشت
تا که بگذاشت پا به دوش نبی
با خودش گفت مصطفی که چرا؟؟
کف پای علی دهد بوی
«قاب قوسَینْ» , قربِ «اُو أدنٰا»
کعبه و خلد و عرش تنها نه
سند ملک حق به نام علیست
همه بتها شکست و مولا گفت:
خانهء من که جای این ها نیست
عمادبهرامی