شیر جنگاور بنت اسدی یا حیدر
شیر جنگاور بنت اسدی یا حیدر
مظهر روی خدای صمدی یا حیدر
همه ی عرش خدارا بلدی یاحیدر
همه جا ذکر لبانم مددی یا حیدر
می کند نام قشنگت به خدا دلبری ام
از طفولیت خود تا به کنون حیدری ام
نفسی دارم اگر از کرمت دارم وبس
میل بوسیدن خاک قدمت دارم وبس
درسرم شوق طواف حرمت دارم وبس
دردل خود بخدا درد وغمت دارم وبس
دل که شد جای علی قیمت زر میگیرد
مرده با ذکر”علی” جان دگر میگیرد
از تو گفتن بخدا کار کمی نیست که نیست
یعنی اوصاف تو حد قلمی نیست که نیست
پیش تو حاتم طایی رقمی نیست که نیست
سر کوی تو سخن از ارمی نیست که نیست
این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت
هر کجا نام علی هست همان جاست بهشت
آسمان پای قدمهای تو سر خم کرده
و زمین زیر قدومت چقدر دم کرده
دشت را سرخی رگهات جهنم کرده
هیبت تو بخدا روی همه کم کرده
رقص تیغ دوسر تو چه تماشا دارد
ملک الموت اگر جان بدهد جا دارد
به تو و گرمی بازار تو ماشاءالله
به وفاداری و ایثار تو ماشاءالله
به غلامان فداکار تو ماشاءالله
هیچکس نیست جلودارتو ماشاءالله
فن شمشیر زنی را ز که آموخته ای؟
که به یک ضربه زمین را به زمان دوخته ای
مرد میدان نبرد و یل بی باک علی
باعث رونق هستی گل افلاک علی
ثمر رزق حلال و نطفه ی پاک علی
طبق فرمایش خالق پدر خاک علی
ای همه هستی وآرامشم ای جانم علی
از تو و از غم جانسوز تومیخوانم علی
جگرت سوخته ازداغ مصیبت هابود
ازمصیبت کمرت از غم یارت تا بود
شکوه میکردی ومیشدهمه دنیا نابود
دلت آکنده ز دیدار رخ زهرا بود
استخوانی به گلو خاربه چشمانت بود
ضارب فاطمه ات قاتل پنهانت بود
گاهی ازواقعه ی کوچه سخن میگفتی
گاه هم ازشب تدفین کفن میگفتی
از فشار در و فریاد زدن میگفتی
اززمین خوردن یکدفعه ی زن میگفتی
آه از آه درون دل محبوس علی
خاک عالم به سرم ازغم ناموس علی
محمدحسن بیات لو