شعر شهادت حضرت عباس (ع)

علمدار سپاهم

چشم تو دیدم و چشم تر من ،ریخت به هم

حال با وضع سر تو سر من ریخت به هم

نه علمدار سپاهم ، که سپاهم بودی

تا تو پاشیده شدی لشگر من ریخت به هم

مادرم امده بالای تن بی دستت

از به هم ریختنت ، مادر من ریخت به هم

قبل از آنی که تنم زیر سم اسب رود

از تماشای تنت ، پیکر من ریخت به هم

صحبت از معجر زینب شده ،از جا برخیز

حرف معجر شده و خواهر من ریخت به هم

بی تو ناموس مرا ، در ملاءعام برند

غیرت الله ببین ، دختر من ریخت به هم

محمود اسدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا