فقط نه اینکه تو در فهم ما نمی گنجی
که در مُخیّلهء انبیا نمی گنجی
عجیب نیست نبی گفته غرق در ذاتی
که در وجود کسی جز خدا نمی گنجی
تو نور هستی و نورت ورای خلقت ماست
چنان که در همهء ماسوا نمی گنجی
به پیکر تو سر سوزنی ز نورت بود
به جسم هرکه بگنجد شما نمی گنجی
بگو قسم به خدایی که رب الارباب است
چه خوانمت؟؟ تو که در ربنا نمی گنجی
کریم ها همه در سایهء کراماتت
کرم تویی که به عقل گدا نمی گنجی
پناه عالمیانی ز شرّ کوه خطر
اگر چه در دل «کهف الوریٰ» نمی گنجی
فرشته های مقرب ز شوکتت گیجند
فقط نه این که تو در فهم ما نمی گنجی…
عماد بهرامی