شعر عيد غدير خم

مِهر علي

مِهر علي

هر كس تو را نداشت لياقت نداشته ست
هر كس نشد فدات ، سعادت نداشته ست

در چشم اهل معرفت از خار كمتر است
هر كس كه رنگ و بوي ولايت نداشته ست

فيـضي نبـرده از بركـاتِ محبّتت
از دشمنت ، دلي كه برائت نداشته ست

بي امتحان مِهر علي ، يك تن از رُسُل
بر دوش خويش مُهر نبوّت نداشته ست

جايي كه تو نمونه ي انسان كاملي
گوساله ، حقّ غصب خلافت نداشته ست

بي نام تو نواي اذان بدتر از غِـــناست
در كشوري كه شيعه حكومت نداشته ست

در آستان بيت گِلين ات نوشــته اند
اين شاه ، تاج و تخت و عمارت نداشته ست

مردي در اين جهان به اباالفضل تان قسم
اندازه ي تو رحم و مروّت نداشته ست

آواي “لافتيٰ”ست كه پيچيده هر طرف
يعني كسي به جز تو فتوّت نداشته ست

از طرز ضربه هاي تو فهميده ايم كه
دستي شبيه دست تو قدرت نداشته ست

تنها ، به قلب كفر زدن كار حيدر است
اينگونه ، هيچ كس دل و جرأت نداشته ست

سرها چه مي شود كه چنين پَرت مي شوند؟
گر ضربه هات سرعت و شدّت نداشته ست

سـرتاسـر نقــاط جهان را گرفته اي
نامي به قدر نام تو بركت نداشته ست

تنهـــا ، به بارگاه سليماني شماست
جايي كه مور ، حسّ حقارت نداشته ست

بيچاره آن كسي ست كه برگشته از نجف
بيچاره تر كسي ست كه رُخصت نداشته ست

شب هاي جمعه ، جز نجف و كربلا، خدا
جايي به سر هواي زيارت نداشته ست

محمدقاسمي

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا