شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

قلندر مستی

معادلات جهان را علی‌(ع) ! بههم زده‌ای تو
بگو چگونه کنارخدا قدم زده‌ای تو؟

به گوشه گوشه‌یعالم اگر قلندر مستی است,
لبی به گوشه‌یجامش – به مِی قسم! – زده‌ای تو

شب سیاهِ عرب هم,مقدّر است بسوزد,
به پای آتشِ عشقیکه در عجم زده‌ای تو

دل مزارع گندمپیِ نسیم خوشی رفت
مگر که نان جُویرا دوباره نم زده‌ای تو

شبی کنار یتیمانبه صورت نگرانم
نگاه کردی و گفتی:چقدر غم زده‌ای تو!

و من چه شاعر وشادم از آن شب غزل انگیز
که با لطافت دستتبه شانه‌ام زده‌ای تو

جهان سخن شد و از«لا»ی ذوالفقار تو دیدم
که با لبان دو دماز یگانه دم زده‌ای تو

خیال خیبرت آمد,تمام شعر فرو ریخت
ردیف و قافیه‌امرا ببین به هم زده‌ای تو:

بیا و از دلِمستم, بدون واسطه بشنو
نوای بی دلی‌امرا, علی علی علی‌ام را

 قاسم صرافان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا