شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زهرا (س)
مرثیه فاطمیه
شب دراز است , تو گویی که فقط شب مانده
فاطمه رفته از این خانه و زینب مانده
گفته بودی که خدا جام بلا می دهدش
هر کسی را که در این بزم مقرّب مانده
در مدینه همه از مرگ خدا می گویند
فقط از کعبه ی این شهر مکعب مانده
کینه ی بیعت خم بود که سرریز شده
جام خشم است و از آن روز لبالب مانده
سوز داغ تو چنان است که تا این لحظه
شعله ی داغ تو در حافظه ی تب مانده
جوهر خون تو با ظرف تنت خورد زمین
روی دیوار کمی رد مرکّب مانده
شدت ضربه ی شلاق از آنجا پیداست
که روی در اثر «خط مورّب» مانده
شاهکاراست که تا لحظه ی آخر حتی
گیسوی دخترکان تو مرتّب مانده
روز و شب آنقدر از صبر به دختر گفتی
که خود «صبر» از این صبر معذب مانده
صبر ارثیه ی زهراست , به دخترهایش
فاطمه رفته از این خانه و زینب مانده
مظاهر کثیری نژاد