شعر محرم و صفرشعر مصائب اسارت شامشعر مصائب اسارت كوفه
من که مکشوفه روضه می خوانم
من که مکشوفه روضه می خوانم
کمی از کوفه روضه می خوانم
بعد تو روز خواهرت شب شد
ذکر تو ناله های هر شب شد
فقط ای کاش لعن می کردند
اهل بیت تو دم به دم سب شد
با کنایه دو جمله می گویم
بعد تو وضعمان مرتب شد
دختری کعب نی نخورد اصلا!
بعد تو قاتلت مؤدب شد
تو که بالا نشین شدی رفتی
غل و زنجیر سهم زینب شد
این سخن می کشد مرا ای داد
دَخَلَت زینب عَلَی بن زیاد
شاعر:علی مشهوری”مهزیار”