برای مرگ پدر رفتنش جواز شده
کنون که کشتن پیغمبران مجاز شده
چقدر چشم به راه پدر نشسته علی
که زخم های تنش مثل دیده باز شده
کم است پیکر او را عبای دوش حسین
یکی خبر برساند عبا نیاز شده
موذنی که فرو ریخت در تمامی دشت
تمام کرب و بلا گوشه ی حجاز شده
بدا به حال دل اهل خیمه ها زین پس
صدای شمر میاید گه نماز شده
کجاست اکبر لیلا که زینب کبری
سوار ناقه ی بی محمل و جهاز شده
حسین_واعظی