شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)
نظر از عشق
هم اکثر اوقات گرفتم نظر از عشق
هم مانده برایم فقط این چشم تر از عشق
در منزل حیرت سخن از عقل نبوده است
آموخته عقل از دم ساقی هنر از عشق
آری،جگر شیر طلب میکند این راه
منهی نشود هیچ زمانی خطر از عشق
در کرب و بلا عاشق و معشوق یکی بود
پس ریخته در کرب و بلا بال و پر از عشق
در کرب و بلا سر عجیبی ست،که مخفی ست
رفته به سر نیزه چهل بار سر از عشق
ممسوس خدا بوده علی اکبر این قوم
حل گشته به ذات احدیت پسر از عشق
هفتاد و دو دلدار به جز چشم نگفتند
باید چه بگویم که بسوزی دگر از عشق
تفسیر نمی کرد اگر عشق و جنون را
هرگز به خداوند نمی ماند اثر از عشق…
محسن صرامی