شعر شهادت حضرت زهرا (س)
نعش جان خویشتن
نصف شب این کیست روی شانه هایبوتراب
می رود تا آسمان با های های بوتراب
این چه بغض سرگرانی هست در بیم وسکوت
می فشارد وسعت سنگین نای بوتراب
کیستند اینان چنین سر در گریبانمی برند
نعش جان خویشتن را پا به پایبوتراب
این چه شهر مرگ آبادی است در اینوقت شب
تنگ کرده لحظه ها را هم برایبوتراب
می رود پنهان کدامین خاک را منزلکند
با دو پهلوی شکسته آشنای بوتراب
آه آهسته ـ حسن گوید به زینب ـگریه کن
تا نبیند هیچ کس کرببلای بوتراب
حسن بلبلی
یاعلی