شعر مدح و مناجاتشعر مناجات امام حسين (ع)

هزار شکر که از خونِ دل وضویی هست

هزار شکر که از خونِ دل وضویی هست
لباس مشکی ما هست , آبرویی هست

بیا حسین بگو تا که ما به سر بزنیم
میان شاه و گدا , راه گفت و گویی هست

همیشه سنگ غمت را به سینه ام زده ام
خوشم برای شکستن , مرا سبویی هست

دوباره چشم شما زخم می شود , دیر است
مرا ببین , که به چشمت هنوز سوئی هست

مرا برای محرم دوباره مُحْرِم کن
منای کرب و لا هست و آرزویی هست

مرا بکش به همان روضه های ناگفته
همیشه پیش شما روضه ی مگویی هست

گمان کنم نرسم تا به شام عاشورا
فقط برای همین چند شب گلویی هست

شاعر:علی کبر لطیفیان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا